شبکه ها و پیام رسان های ایرانی و خارجی تا چه اندازه میتوانند در تبلیغات عروسی موثر باشند و نقش تکیه گاه را برای مرجع تبلیغاتی مان ایفا کنند؟
آیا تاکنون به این موضوع فکر کرده اید که کاربران و مشتریان شما هنگام ورود به این شبکه ها بیشتر دنبال گذراندن وقت و سرگرمی هستند و کمتر بر روی بیزینس شما تمرکز خواهند کرد؟
آیا میدانید استفاده از گروه های تلگرام بازدهی کم و یا ناچیزی برای تبلیغاتتان دارد و در مقایسه با آن کانال های تلگرامی میتوانند موثر واقع شوند، همانطور که چند هزار شغل و فروشگاه در ایران وابسته به کانال های تلگرامی است.
سلام..، من مینا میری مدیریت وب سایت عروسکو و سایر سایتهای زیر مجموعه آن هستم، که تمامی این سایت ها فعال در زمینه های عروسی، تبلیغات عروسی، سبک زندگی و مد و لباس میباشند. برای اینکه با ما بیشتر آشنا شوید میتوانید به صفحه درباره ما مراجعه نمائید. بسیار خوشحالم که اولین مقاله ام را در سایت عروسکو تقدیم شما میکنم.
حوزه فعالیت و در حقیقت علاقمندی ام برای تحقیقات، آسیب شناسی تبلیغات در فعالیت بنگاه های تجاری ناموفق است و چند سالی است که در این زمینه مطالعه میکنم، چند وقت پیش و در ایام تعطیلات نوروز (1397) در ملاقات با یکی از دوستان با یک گروه فعال تلگرامی در زمینه تبلیغات عروسی متعلق به حوزه باغ و تالارهای عروسی تهران آشنا شدم، برای اولین بار بود که عضو یک گروه تلگرامی میشدم، البته از خیلی وقت پیش از این نرم افزار پیام رسان برای کارهای خصوصی و ارتباط با خانواده بهره میبردم ولی تاکنون این موضوع نظرم را جلب نکرده بود که چه تعداد زیادی از افراد سعی دارند تا به هر سختی ای که شده در این پیام رسان فعالیت تبلیغاتی داشته باشند در حالی که نرم افزار تلگرام از لحاظ ساختار و نوع امکاناتش اصلا محیط مناسبی برای تبلیغات نیست در حقیقت برای این کار برنامه ریزی و کدنویسی نشده و بیشتر تمرکزش را صرف بستر سازی برای اطلاع رسانی های شخصی و یا خصوصی کرده است. (همانطور که در تیزرهای تبلیغاتی این پیام رسان به وضوح مشاهده میشود) خلاصه آن شب با اصرار دوستم عضو کانال شدم و یک ربات هم آن وسط ها بود که امور پذیرایی و خوش آمد گویی را بر عهده داشت.
گروه ما به تعداد 142 نفر عضو داشت که تعداد کمی از آنها شاید در حدود ده نفر در حال گذاشتن تبلیغات در گروه بودند و عده ای هم با نام ادمین مشغول رتق و فتق کارها و مسئولیت های از پیش تعریف شده ی خود بودند در گروه ما مشروحی از قوانین و مقررات استفاده از سرویس (!) در بالا Pin شده بود (اصطلاح Pin یا سنجاق کردن یک پست در تلگرام) که تازه واردها میبایست آنرا مطالعه میکردند، بعد از خواندن مشروح بندهای بلند و قاطع قوانین و مقررات استفاده از سرویس، تازه متوجه شدم که قوانین سایت عروسکو، نیاز به تجدید نظر و بازنگری دارد..!
بعد از گذشت چند ساعت وقتی صفحه گوشی موبایلم را باز کردم با 1048 پیام در این گروه تلگرامی مواجه شدم که همه اش زحمت تعداد کمی (در حدود 6 نفر) از اعضای آن گروه بود و آخر هم برایم معلوم نشد که این پیام ها را چه کسی قرار است ببیند آیا عروس و دامادی به این گروه مراجعه میکند! و یا مثلا به آیدی های آنها ارسال میشود و یا...، بعد از گذشت فعالیت های روتین گروه و زمانی که مشغول بررسی افراد حاضر در آنجا بودم و سعی داشتم نحوه تبلیغات مدیر گروه را رصد کنم، در حال پیدا کردن مدیر بودم که ناگهان اتفاق هیجان انگیزی در گروه رخ داد. آنهم ورود یک تازه وارد بود...
در حدود ساعت 10 شب یک نفر که گویا مدیر گروه کانال دیگری بود بطور سرزده ای وارد گروه ما شد و در پس آن ورود، موجی از ارادتمندی ها به سوی مدیر تازه وارد روانه گشت..، عده ای در استقبال از آن چشم روشنی میگفتند و از این رخداد متعجب بودند که چطور یک مدیر معروف گروه باغ تالار عروسی در گروهمان آمده و این چه اتفاق بزرگ و عجیبی است، من هم کم کم از شگفتی دیگران به وجد آمده بودم و در آن شلوغی ها به مدیر تازه وارد سلام کردم و خوش آمد گفتم، (البته کسی هم به پیام های من توجهی نکرد!) که در همین بین ناگهان در گروه پیامی با مضمون " گروه به دلیل ورود بزرگوار به حالت تعلیق در آمد!" منتشر شد و سکوتی محض همه جا را درنوردید. بعد از آن واقعه مهم و اجرای مراسم تشریفاتی و استقبال از آن بزرگوار مراتب اطلاع رسانی به مدیر کانالمان آغاز شد، تا منت بگذارند و به گروه بیایند، پیام هایی با این مضامین که "جناب آقای فلانی تشریف بیاورید که این بزرگوار به گروه ما جلوس فرمودن..." در همین بین من که محو این تشریفات و استقبال مفتخرانه شده بودم، گمان کردم این شخص یکی از مشاهیر تاریخ است و برای اینکه آبرو ریزی نشود و خدایی نکرده بقیه هم گروهی ها از نادانی و جهل من خجالت زده نشوند سریعا لپ تاپم را برداشته و مشغول سرچ کردن نام میهمان تازه وارد شدم تا بتوانم با این شخصیت بیشتر آشنا شوم و اطلاعاتی هرچند دست و پا شکسته در مورد زندگی پربارش کسب کنم..، که ناگهان در همین تلاطم برای اولین مرتبه چشمم به تصویر گرد و کوچک فردی افتاد که تازه در کانال وارد شده بود و از ورودش آنچنان جوی در گروه حاکم شد که گویی همگی در هر کجایی که بودند در جایشان ایستاده و در حالی که دستشان به کمر جفت شده، چونان سیخ به آسمان چشم دوخته اند که من هم ناخود آگاه تحت تاثیر قرار گرفته و منتظر بودم که آن عکس کوچک و گرد صحبتی بکند. آن عکس کوچک و گرد متعلق به مدیر گروه مان بود... که با ورود ایشان همگی ساکت و منجمد شده بودند تا ایشان لب به سخن بگشایند، بالاخره گفتگوی این دو بزرگوار آغاز شد زمانی که مدیر گروهمان با تصویر گرد و کوچکش is typing... شد، بلافاصله مدیر آن یکی گروه در پاسخ پیام نیامده ایشان گفت: ارادت..! از همینجا بود که به وسعت ماجرا پی بردم و دلیل رعب و وحشت ایجاد شده در گروه را با تمام وجود درک کردم. گفتگوی پیچیده و پر از حکمت آنها در ادامه تقدیم شده است؛
مدیر ما: is typing...
مدیر اونا: ارادت...!
مدیر ما: is typing...
مدیر اونا: چی کار میکنی ناصر...
مدیر ما: خوش اومدی...
مدیر اونا: چه خبر ... مــررررد
مدیر ما: is typing...
مدیر اونا: کار و کاسبی چه طوره؟
مدیر ما: is typing...
مدیر اونا: ناصر مشتری پشتری نداری فوروارد کنی اینطرفی
مدیر ما: is typing...
مدیر اونا: راستی ببخش سر زده اومدم یوخت تو گروه ت مزاحم نباشم
مدیر ما: is typing...
مدیر اونا: ناصر چی مینیویسی یه ساعتته لامصب
مدیر ما: is typing...
مدیر اونا: آق ناصر من برم فردا مجلس دارم باید صبح زود 10 - 12 برم صندلی بخرم هیچی ندارم..چه میدونم بخدا مردم تو عیدم عروسی میگیرن خرجاشون کمتر شه
مدیر ما: is typing...
مدیر ما: دلم نتگت راستش براتنی(این پیام بدون دستکاری و به صورت اصلی منتشر شده است)
پس از گفتگوی آن دو بزرگوار و رفتن ناصر خان (مدیر گروه)، جو جاکم در گروه کم کم از حالت منجمد در میآمد که یکدفعه پستی از جانب یک آتلیه عکاسی با عنوان فروش کامل لوازم به همراه متعلقات و جواز کسب و ... منتشر شد و بعد از آن مجددا روال به حالت عادی (پیش از ورود ناصر خان) برگشت. من که دیگر توان دیدن مناظره آن دو بزرگوار را برای بار بعد نداشتم از گروه Left دادم و خارج شدم.
طبق بررسی های بعمل آمده گروه دارای 142 عضو فعال بود که در آن چند ساعت حضور بنده به 137 نفر کاهش یافت و همچنین خبری از مشتری و عروس و داماد در آنجا نبود، تعداد تبادلات تبلیغاتی که با گروه های دیگر و به صورت هفتگی انجام میشد به تعداد 7 پست در هفته میرسید، جالب تر آنکه تبادل با گروه هایی مثل تدوین فیلم، عکاسان شمال و... بود که در آنها هم خبری از عروس و داماد یا مشتری به گوش نمیرسید.
اگر واقع بینانه به مقوله تبلیغات در تلگرام نگاه کنیم، این بستر پتانسیل فراگیر سایر بسترها را در جهت بازاریابی نداشته و به دلیل ماهیت اش که خصوصی و نیمه خصوصی طرح ریزی شده، میتوان گفت محیط مناسبی برای دستیابی به بازار بالقوه مشتریان نیست و نوع فعالیت، بر خلاف تشریفات و رسمیت نمادین موجود در آن بیشتر شباهت به تفریگاه و محلی برای وقت گذرانی دارد، اما نکته قابل توجه در مورد تبلیغات اینچنینی امیدواری و چشم انداز تجاری حاضرین در گروه مذکور بود که در آن عده ای از مدیران مشاغل عروسی با وجود عدم دریافت تاکنون حتی یک مشتری، هنوز هم امید به یافتن مشتری و رونق تجارت شان داشتند.
بستن *نام و نام خانوادگی * پست الکترونیک * متن پیام |